۱۳۹۴ مرداد ۵, دوشنبه

ایران - نوشته‌ای از مادر ریحانه جباری . شعله پاکروان

ریحانه جباری در میان مذاکره بر سر دار
ایران - ریحانه جباری در میان مذاکره بر سر دار
این عکس مرا آتش می‌زند . نمی خواهم باور کنم که اینها فقط منافع مادی و دلارهای نفتی را می‌پرستند. دلم نمی‌خواهد باور کنم که ریحانه‌ها بر دار میرقصند ، اما چشمهای پر از حرص دنیاطلبان آزمند  فقط به رقمهای حساب ارزی دوخته شده است . 
سخت است باور کردن این‌که مقامات اقتصادی اروپا چپ و راست به ایران سفر کنند و به روی خودشان هم نیاورند که دلارهایشان آغشته به اشک چشم مادران و خون فرزندان در خاک خفته است. 
مگر می‌شود آمار اعدامها را دانست و روی برگرداند ؟ مگر می‌شود مادر ستار و امیر ارشد و مصطفی را دید و بی‌اعتنا بصورت غمگینشان از دلار گفت ؟ مگر می‌شود پریشانی مادر سعید را دید که حتی کفش‌های آهنینش هم در جستجوی پاره تن پاره شد ؟ مگر می‌شود به چشمهای خونبار مادر ندای خونین چهره نگاه کرد؟ مگر می‌شود صورتهای تکه پاره شده‌ی قربانیان اسید را دید و روی برگرداند ؟ مگر می‌شود پرپر شدن هزاران گل آرزو را دید و دم نزد ؟ مگر می‌شود چرخش قلم قاضیان و احکام اعدام را دید و هیچی نگفت ؟ مگر می‌شود میلیاردها دلار از کف رفته مردم بی‌پناه ایران را دید و... . آه. 
خوشا روزی که استعمار دیرین دیار فرنگ ، حتی با لباس نوین قرن جدید و هزاره سوم، از این دیار رخت بربندد. 
خوشا روزی که مدعیان انسان مداری به خود آیند . 
خوشا روزی که انسانیت و فقط جان انسان ، در سراسر کره‌ خاکی، مقدس‌ترین مفهوم شود . 
خوشا روزی که دادخواهی چشمهای اشکبار مادران داغدار دلخون ، به بار بنشیند. 
خوشا روزی که ارزش خون سرخ آدمها بیشتر از میلیاردها دلار و یوروی نفتی شود، بسیار بیشتر. بسیار بسیار.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر